یه حرفایی هست...

بعضی وقتا ادم یه حرفایی رو میزنه که نباید بزنه.یعنی هر چی با خودت فکر میکنی میبینی گفتنش هیییچ اشکالی نداره ها! ولی بقیه یه طوری باهات برخورد میکنن و جوابت رو میدن که فکر میکنی لابد تو داری اشتباه میکنی...

همین وقاست که اگه آدم بدونه در مقابل حرفی که میزنه قراره چه جوابی بشنوه حاضر میشه بمیره اما اون حرفو نزنه...

یه ذهنیت خاصی داشتم از خودم.یه جورایی کله گنده بودم...یه حرفایی زدم و یه جوابایی شنیدم که...یه چیزایی در من فرو ریخت.یه لحظه حس کردم دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم...

اما من حرف بدی نزدم...دلم ازین میسوزه!خیلی...

یه مدته بدجور رفته رو مخم این قضیه.نمیدونم چیکار کنم...

آدم های گیج سر به هوا...

تولد من:)

من خیلی خرسندم:)

چون دیروز تولدم بود...کلی بهم خوش گذشت!کلی کادو گرفتم:) کلی از دوستام هم تولدمو یادشون بود بهم تبریک گفتن:))

میخوام بیام اگه خدا بخواد چند تا عکس بذارم اینجا:) 

زود زود میام:)

دوستت دارم و همین غمگین ترم میکند...

دوستت دارم
و همین غمگین ترم میکند
وقتی که نمیتوانم چهار فصل جهان را
بر شانه های تو آواز بخوانم
وقتی که بادی
برگ هایت را از من میگیرد...
درخت بالا بلند من!
باور کن این همه خواستن غمگین است
برای پرنده ای که از کوچی به کوچ دیگر پرواز میکند...

سلام

الان که فکر میکنم میبینم خیلی هم بد نشد که بلاگفا بسته شد!چون یه سری ادمایی که دوست نداشتم بیان توی دنیای خصوصیم خودبخود حذف شدن:)))

سلام به دوستای جدید:) و البته تعدادی از دوستای قدیمی:)))